حال من بی تو

ساخت وبلاگ
حال خوب، دغدغه اینروزها شده، خواب آرام شبانه تقریبا تعطیل شده و پشتبند آن حمله های عصبی صبح و سردردهای گاه و بیگاه در طول روز امان این روزهایم را بریده است. همه اینها از وقتی شروع شد که روند پروپوزال نویسی اینگونه طول کشید. فرایندی که بطور خوشبینانه (و مقدار اعتماد بنفس) قرار بود تا آخر آبان به سرانجام برسد، حالا درگیر و دار روند داوری و ثبت مسایلی از این قبیل شده است.

غضه ات وقتی زیادتر می شود که می فهمی در فرایند کار تقریبا هیچ اهمالی (بجز وسواس های بی جا) نکرده ای و تمام این موانه خواسته یا ناخواسته( شما بخوانید خواسته) از سر لجبازی استادی است که با تو لج شده است، صرفا برای نشان دادن عرض اندام استادی .چه بسا این جلوه گری های استادانه به قیمت یک ترم اضافه شدن و مبلغ قابل توجه پنج میلیون و اندی برای من آب بخورد.

ستاره با آن آرامش همیشگی اش می گوید: مهم نیست حالا یک ترم هم اضافه تر. خوشحال باش که قصور از تو نبوده است. و این دقیقا نقطه انفصال من و ستاره است. اگر مشکل از من بود  شاید هیچ وقت اینگونه اضطراب به جانم نمی افتاد و روزهایم خراب نمی شد. همه این دردسرها  و استرس ها از آنجا نشات می گیرد که من در این فرایند تقریبا هیچ نقشی نداشته ام. انگار که پروپوزال بازیچه ای شده باشد برای قدرتمندان عرصه علم و پاتک های آنهم کابوس های شبانه برای من.

نوشته شده توسط افرا در ساعت 13:58 | لینک  | 
عابر پیاده...
ما را در سایت عابر پیاده دنبال می کنید

برچسب : حال, نویسنده : aberepeyadeho بازدید : 166 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 14:49